
نشریه کیهان فرهنگی ، بهمن و اسفند 1382 ، شماره 209 – 208
“(26)حکیم میسری در علایم این نوع تب گوید: کسی کاو را بگیرد این تب و درد نه افزاید تبش نه گرم گردد تبی میگرم گرم و آرمیده و روی و چشم آن کس پژمریده تنش لاغر شود جز استخوانش که زیر پوست درماند نهانش رخش باریک و تن لاغر ز گردن شود باریک برکردار سوزن سپس در علاج آن گوید: به کشکاب و شکر او را دوا کن ز تازه ماهیی او را غذا کن به گرما وه درون هر بامدادان مرو را تو زمانی نیک بنشان به جایی کش تبش غمگین ندارد از آن آبی تنک بر تن گذارد پس آنگه خویشتن را گوبیندهای،(27) بجز دهن بنفشه تو مفرمای صائب تبریزی نیز در جایی بدان اشاره میکند: عشقی که صادق است بود ایمن از زوال این تب برون نمیرود از استخوان صبح(28) مرهم: دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست (غ 57) اگر تو زخم زنی به،که دیگری مرهم و گر تو زهر دهی به،که دیگری تریاک (غ 300) بر طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی (غ 470) مرهم مشتق از«رهمة»است به معنی باران (به تصویر صفحه مراجعه شود) ابن سینا ضعیف،به سبب نرمی آن و بدان جهت که مرهم طلای (ضماد)نرم است که بر جراحت مالند.”
دانلود کتاب حافظانه های پزشکی
اگر فایل مشکل دانلود دارد گزارش ارسال کنید
گزارش مشکلاگر فایل مشکل دانلود دارد گزارش ارسال کنید
درخواست حذف